سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیوا امروز ظهر از مادرش پرسید  : بابا چی می خوره سر کار ؟ مادرش: پلو . شیوا : نه . تخم مرغ . سر شام این مطلب رو به من گفتن . گفتم : ماکارونی خوردم . شیوا : نه . تخم مرغ بخور بزرگ بشی . بری مدرسه ... بگی " میرم مدسه میرم مدسه جیبام پرفندق و پسته !!!

یکشنبه 17/10/91 10:50 عصر - آخرین تغییر : [*قاصدک و شاپرک*] دوشنبه 18/10/91 11:23 صبح

تشنه...، تبسم بهار♥، ... 1 فرد دیگر ... *صبا*، *قاصدک و شاپرک*

کیا مدرسه ی موش ها یادشونه ؟ شیوا سی دی اونو دیده و عاشق مدرسه شده . - خاطرات دکتر بالتازار

من فقط ازکپل خوشم می اومد - *اریانا*

برنامه کودکهای ان روز ساده اموزنده وزیبا بودنداما امروزامکاناتش. زیاد اما کیفیتش نازل شده حتی بداموزی دارد مجریهای باوقاران روزسرمشق بچه ها بودیادمه یه حس عاطفی بامجری برنامه کو دک داشتم نبود یاعوض میشد مدتها غمگبن بودم - *اریانا*

جالبه که تو اون همه شخصیت از کپل خوشت اومده . فکر کنم وجه اشتراکتون زیاد بوده ! - خاطرات دکتر بالتازار

هرچی فکرمیکنم اشتراکی نمی بینم. برعکس الان من اونوقت یه شاگردممتاز ومنظم بودم - *اریانا*

الان مجریهای کودک بیشتر دلقکندتا مجری - *اریانا*

 

الان مجریهای کودک بیشتر دلقکند ( یا عروسک ) تا مجری - اریانا - خاطرات دکتر بالتازار


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  10:15 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]